معرفی و بررسی فیلم Step Up All In
مورد آخر دقیقا همان چیزی است که این را از برخی بهترین فیلم های اندرسون جدا نگاه می دارد. داک هیچ گاه زیاد برای ما اهمیت پیدا نمی کند و شخصیت ها هم در درون غباری حرکت می کنند که همه جا را پوشانده و همین موارد از درگیری کامل مخاطب با فیلم جلوگیری می کنند. فساد ذاتی بی شک حاصل کار کارگردانی مستعد است که از ریسک کردن باکی ندارد اما آیا فیلم را می توان بی نقص بر شمرد؟ فکر می کنم فیلم برای رسیدن به کمال چیزی کم دارد: اندرسون شخصیت ها را دور از مخاطب نگه داشته است. در اقتباس سینمایی پال تامس اندرسون از رمان "فساد ذاتی" تامس پینچون چیزی سر جایش نیست. البته یافتن این عنصر و تعیین اینکه دقیقا کجا مسایل از توازن خارج می شوند دشوار است، بیشتر به این دلیل که اندرسون – اصیل ترین فیلم ساز نسل خودش- نخوانسته حتی یک نما ارایه دهد که با عرف های تثبیت شده ذهن انسان جور در بیاید. فیلم پر از طنز پنهان شده، خیال پردازی، نوآوری و بازی های تاثیر گذار است که دکارد شاو قصد دارد انتقام مرگ بردارش را از دومينيک تورتو و خانوادهاش بگيرد. «خشن هفت/Furious Seven» آنچه بيننده از تماشای مجموعه فيلمهای سابقه دار «سريع و خشن/ The Fast and Furious» انتظار دارد ببيند را به وی ارائه میدهد: [يعنی] مجموعه¬ای از صحنه¬های اکشن پر جنب و جوش و هجومی که به سختی با داستانی که هر از گاهی حسی بدوی را به وجود میآورد به هم ربط داده می¬شوند. با اين حال، اين بار رويدادهای زندگی واقعی جنبه سرگرمی فيلم را تحتالشعاع قرار دادهاند. مرگ نابهنگام پل واکر مشکلات زيادی را به بار آورده است. هر وقت شخصيت واکر، برايان اوکانر، روی صحنه ظاهر میشود به ياد او میافتيم. اين باعث نوعی حس تأسف در اثری میشود که هيچ يک از «سريع و خشنهای» قبلی نداشتند. عليرغم تغيير بزرگي در عوامل اصلی سازنده فيلم- استاد فيلمهای ترسناک جيمز وان (سازنده «توطئه آميز / Insidious» و «احضار / The Conjuring») جايگزين جاستين لين روی صندلی کارگردانی- اين سريع و خشن به خاطر مرگ بردارش انتقام بگيرد. به عنوان يک مأمور ورزيده سابق سازمان سيا، شاو متخصص مخفی شدن است. او روحی است که جان افراد زيادی را میگيرد. «خشن هفت» با يک (در واقع چند تا) صدای شليک شروع میشود و اول دکارد را میبينيم که به دنبال مأمور هابز (با بازی دواين جانسون) میرود، او را راهی بيمارستان (و نه سردخانه که مد نظرش بوده) میکند، بعد خانه دام تورتو (با بازی وين ديزل) را در حالی که خواهرش ميا (با بازی جردانا بروستر) و بهترين دوستش بريان (با بازی پل واکر) در حال ديدار با پسر کوچکشان هستند منفجر میکند. برای مدتی، «خشن هفت» داستان شکار و شکارچی میشود به طوری که دکارد دنبال دام و دار و دستهاش شامل برايان؛ دوست دختر مبتلا به فراموشی دام، لتی (با بازی ميشل رودريگز)؛ و دو تن ديگر يکی تج، خوره کامپيوتر (با بازی لوداکريس)؛ و رومن بذله گو (با بازی تايرس گيبسون) میگردد. البته قبل از اين که فيلم به نيمه برسد، يک مأمور دولتی مرموز با این همان چیزی است که وقتی «ژولیا لوئیس دریفوس» در نقش اصلی جای می گیرد، اتفاق می افتد. این موضوع به همذات پنداری احساسی با او هیچ ارتباطی ندارد. قضیه این است که او فوق العاده خنده آور است. قساوت قلب به بسیاری از کمدی ها این قدرت را می دهد که تماماً به طنزهای تمسخر کننده تبدیل شوند. سیت کام های چند دوربینه پر از توهین هستند و کمدی های شبکه ی کابلی فوکس مانند «کمانگیر» و «هوا همیشه در فیلادلفیا آفتابی است» معمولاً به این صورت هستند که در دنیاهایی اغراق شده تر اتفاق بیفتند و مقدار مشخصی سوءاستفاده از شخصیت ها را در خود داشته باشند. «ویپ» به جز قساوت قلب چیزهای بیشتری دارد، اما سنت مغرورانه ی توهین های خلاقانه ی «مالکوم تاکر» (شخصیت اصلی مجموعه ی « The Thick of It ») در این دنیای مملو از خطرات بالا و پستی های مداوم که در آن کسی به کسی رحم نمی کند، به وجود خود ادامه می دهد. حتی جهت گیری های تازه ی این فصل هم مقداری ستایش قدرت و زورگویی در خود
برچسب ها : ,